من دوست دارم...
وبلاگ شخصی
ما هم با این رفیق داریمون...! کلا یه رفیق به درد بخور داشتیم به اسم سجاد که اونم از دست ما فراری شد...! بچه ی باحالی بود اما انگار زیادی اذیتش کردم... ! حالا نمیدونم با این تنهایی چه کنم! باید کلی صبر کنم تا یکم خنک بشه و منو ببخشه! از بقیه هم که آنچنان دل خوشی ندارم، بخصوص دو سه تاشون که میونه ی من و رفیقم رو خراب کردن... . خدایا من نمیدونم این چه فیلمیه که وقتی پسرا از سن 14 میگذرن نامرد میشن...! هی... ، روزگار... !
نظرات شما عزیزان:
فکر نکنم مطلبی برای نسخه برداری پیدا کنید اما اگر یافتید برا خودتون، راضیم! |